معلم وارد کلاس شد و در سکوت یک آزما یش را با سکه و و شیشه نسبتا بزرگ مربای انجام داد. از بچه ها خواست با دقت به مشاهده بپردازند. معلم یک سکه را از لبه برروی میز گذاشت و یک چوب کبریت را با دقت و به آرامی بر بالای سکه قرار داد و بعد یک بطری دهان گشاد را به آرامی روی آن گذاشت و سپس شانه پلاستیکی را بر روی پارچه پشمی مالش شدیدی داد و آن را به شیشه نزدیک نمود بچه ها مشاهده کردند که چوب کبریت به سوی شانه کشیده می شود و می افتد. (البته آن روز هوا دارای شرایط سرد و خشک بود. و معلم توانست از این آزمایش نتیجه بگیرد. ) این آزما یش بچه ها را به حیرت انداخته بود. و از این آزمایش لذت می بردند. معلم گفت بچه هاانسان از زمانهای خیلی دور با پدید ه های شبیه به همین آزمایش آشنا بوده است. بار ها برای انسان پیش آمده که وقتی در هوای سرد و خشک است لباسهای پشمی خود را از تن بیرون می آورد دچار احساسی شبیه برق گرفتگی خفیف می شد و یا وقتی موهای خود را شانه می کردند در هوای خشک در اثر مالش موهای انسان راست می شد. و یا ایجاد رعد و برق در آسمان او را به فکر وا می داشت که در ابر ها ودر آسمان بالای سرش چه اتفاقی می افتد و هزاران سئوال برای انسان پیش می آمد .که سعی می کرد پاسخی برای آنها پیدا کند. انسان در اوایل زندگی روی زمین فکر می کرد مثلا رعد و برق در اثر خشم و غضب ارواح آسمان است. یا برخی عقیده داشتند که رعد و برق نتیجه انفجار بزرگ گاز های مختلف دراطراف ابر ها ست. (تذکر : وقتی معلم این مطالب را بیان می کند تصاویری از راست شدن مو ی انسان در اثر مالش با شانه و رعد و برق در آسمان و... را به بچه ها نشان می دهد و حتی ممکن است شانه و و سایل دیگر مثل خود کار به بچه ها بدهد تا خودشان آزمایش کنند و ببینند چگونه ذرات ریز کاغذ برای لحظه خیلی کوتاه جذب شانه و یا خودکار می شوند. )
